الفاظ و معانی نامها در بین ترکها و ترکمنها(عراق)
نویسنده:نظام الدین ابراهیم اوغلو
مترجم :جمال الدین صحنه
www. Afkarhura.com
مقدمه
همانطور که همه می دانیم پیامبر اکرم (ص)در احادیث زیادی مسلمانان را برای انتخاب نامی شایسته برای فرزندان فراخوانده است چرا که به فرموده ایشان انسانها در روز قیامت به نام خود و نام پدرانشان فراخوانده خواهند شد .همچنین آن حضرت از مسلمانان خواسته ،که فرزندانشان[1] را با نام پیامبران نام گذاری کنند وبه فرموده ایشان دوست داشتنی ترین نامها در نزد پروردگار نامهایی است که سرآغاز آنها (حمد یا عبد )باشد .
در این مقاله به بررسی برخی نامهای مردمان ترک و ترکمن می پردازیم ولی قبل از آن دوست دارم چند نکته را مخصوصاً برای نو آموزان زبان ترکی یادآوری کنم.
نکته اول:
می توان گفت که در سده های قدیم در نتیجه برخورد یا حاکمیت تمدنهای گوناگون نامهای ترک تحت تأثیرفراوان زبانهای دیگر قرار گرفته است، به همین سبب نامهای زیادی از این دولتها به نامهایشان افزوده شده است، حتی ترکها و ترکمنها بعد از ورود اسلام نامهای قدیمی خود را رها کردند و نامهای اسلامی را برای خود برگزیدند.
به همین جهت نامهای مردمان ترک و ترکمن را به چهار بخش کلی می توان تقسیم کرد د:1- نامهای ترکی قدیم و جدید 2- نامهای عربی ،اسلامی 3- نامهای فارسی 4- نامهای اروپایی(بسیار کم)
نکته دوم:
گاه حرف (ة- ــة) در آخر نامهای عربی در ترکی به شکل (ت)تلفظ می گردد مانند (حكمت) Hikmetـ فكرة (فكرت)Fikret ، وگاهی در برخی از نامها تلفّظ نمی شود مثل: فاطمة (فاطمه) Fadime; Fatma ـ زليخة (زوليهه( Züleyha; Zelih
نکته سوم:
همزه ای که در نامهای عربی وجود دارد چه در وسط و چه در آخر در ترکی تلفظ نمی شود مثل: سماء (سما) Sema ـ عائشة (عايشه) Ayşe . أما همزه ای که در اول نامهای عربی وجود دارد یا زیرتر و نرمترمی گردد مثل ـ اَسماء (اَسما)Esma . یا بم تر مثل ـ أَدم (آدم) Adem و مانند آن.
1 - پدران و مادران باید توجه ویژه ای نسبت به نامگذاری فرزندانشان داشته باشند چرا که تأثیر این مسئله بر روی شخصیت و رفتار کودکان بسیار بارز و آشکار است. آیا تا به حالا در خصوص تغییر نامهای برخی از اصحاب پیامبر از سوی آن حضرت فکر کرده اید؟حتماً دلایلی وجود داشته است ،از آن جمله نام ابوبکر را از قحافة به عبدالله و نام عمر را به عمر فاروق تغییر داد.نامها گاه بیانگر قدرت اراده و قدرت شخصیت یا ضعف اراده یا ضعف شخصیت می باشند. نامهایی هستند که بیانگر خوشبختی ،گذشت یا غم و بدبینی وتندخویی و مانند آن می باشند .علاوه بر اینها علمی به نام علم حروف و نامها وجود دارد و آگاهان به این علم ادّعا می کنند که به واسطه حروف نامها و نقطه گذاری آنها می توانند تشخیص دهند که یک زن شوهر ازدواج موفقی خواهند داشت یا خیر.
نکته چهارم:
شکل تغییریافته ای از نامها در زبان ترکی وجود دارد مثل: شکل تغییر یافته نام علي (علّو، عليش)Allo Aliş; ـ جليل (جلو)Celo ـ مصطفى (مِستق)Mıstık ـ عائشة (عشو)Aşo ـ فاطمة (فطو، فطوش) Fato; Fatoş ـ جميل (جمو)Cemo ـ بتول (بتوش)Betüş ـ سيف الدين (سيفو)Seyfo ـ محمد/ مهمد (مَمد، مَمو) Muhammed; Mehmet;( Memet; Memo) ومانند آن.
علت این که ترکها مثلاً نام پیامبررا به شکل دیگر غیر از آنچه که در عربی تلفظ می شود تلفظ می کنند این است که آنها به خاطر احترام زیادی که به رسول الله قائل هستند ، هرگز دوست ندارند در دعواهای و بدگویهایی که بینشان رخ می دهد شباهتی بین نام خودشان و نا م پیامبر وجود داشته باشد.
نکته پنجم:
نامهایی وجود دارند که برای زن و مرد به طور یکسان به کار می رود. مثل: فرهان (به معنى فرحان،خشنود) Ferhan ـ ياشار ( به معنى زندگی می کند ) Yaşarـ راشان ( به معنى لرزش)Raşan ـ إلهام İlhamـ آيدین (به معنى نورانی) Aydınـ نزاكت (ادب) Nezaketـ كامران(خوشبخت) Kamuran (Karman) ـ صباح Sabahـ كورشاد (شجاع، نام یک پادشاه قدیم ترک) Kürşat. و مانند آن.
نکته ششم:
برخی از نامهای عربی به هنگام ورودشان به زبان ترکی به سبب قواعد خاص ترکی تغییر شکل یافته اند مثل: شكري (شُكرو) Şükrüـ حُسني (حُسنو) Hüsnüـ أورخان (أورهان) Orhan ـ خاقان (هاكان) Hakan ـ خندق (هندك) Handekومانند آن.
نکته هفتم:
ـــ عموماً حروف تشدید دار کلمات زبان عربی در زبان ترکی به صورت ساده (بدون تشدید) نوشته می شوند
مثال: نوريّة (نوريه)Nuriye بدون تشدید ـ فوزيّة (فوزيه). Fevziye ـ حرّية (حريت) Hüriyet
ـــ به استثنای برخی نامها حرف (د) درنامهای عربی در زبان ترکی به (ت)تغییر شکل می دهد
مثال: نورالدّين (نورت تين) با تاء Nurettin ـ جمال الدّين (جمالت تين)Cemalettin .ـ فخرالدّين (فخرت تين) Fahrettin..ومانند آن.
نکته هشتم:
برخی از حروف عربی همانندی در زبان ترکی ندارند از آن جمله:
1- ( حرف (هاء – خاء –حاء عربی) همگی در ترکی هاء تلفظ می شوند،
مثل: خليل (هليل) Halilـ هادي (هادي)Hadi ـ حميد (هميد) Hamitومانند آن. با این یادآوری که نشانه هایی برای تمیز دادن آنها از همدیگر وجود دارد
2ـ همچنین تلفظ حروف(ع) والف (أ) عربي به دوشکل (A, E) در ترکی کاربرد دارد، و به صورت زیر یا بم تلفظ می شود مثل: علي (ألي)Ali ـ أحمد (أهمد) Ahmet ـ أمل Emel ـ أنس Enes . همچنین برای تمییز دادن اینها نیز از برخی نشانه ها استفاده می شود.
ـ دو حرف قاف و کاف هر دو به شکل کاف تلفظ می شوند مثال قاسم (كاسم)Kasım ـ كريم (كريم ) Kerim.. همچنین برای تمییز دادن اینها نیز از برخی نشانه ها استفاده می شود.
4ـ نیز به خاطر نبود حرف ( ثاء) در ترکی مثل سین تلفظ ، مثل نامهای: ثانية (سانية) Saniyeـ ثروة (سروت) Servet
5ـ حرف ذال مثل "ز" تلفظ می گردد مثل اسم ذكي (زكي) Zekiـ ذنّون (زنون)Zenun .
6ـ دو حرف ضّاد (ض) وظاء (ظ) مثل "ز" یا دال تلفظ می شوند مثل : فاضل (فادل، فازل)Fadıl, Fazıl ـ حفيظة (هفيزة، حَفيدة) Hafize, Hafide ـ ضياء (زيا)Ziya ـ ظاهر (زاهر). Zahir
7ـ وحرف (واو) در عربی به شکل حرف (V) تلفظ می شود مثل: سلوىSelva ـ واحدة Vahideـ موهبة Mevhibe .
نکته نهم:
برخی از حروف ترکی قدیم و جدیدی ( پ P ـ ژ J ـ گG ـ ‘’ ڇ ch, Ç انگلیسی ‘’ ) همانندی در زبان عربی ندارند که به این مورد هم باید توجه خاص شود مثل : Pınar، پینار در عربی تلفظ می شود (بنار) ـ موژدة Müjde، در زبان عربی تلفظ می شود (موجدة) ـ Gül، گول، در زبان عربی تلفظ می شود (قول أو غول) ـ Çetin ڇتين، در زبان عربی تلفظ می شود (شَتين).
ومثالهای دیگر : ـ Pamukپاموق (پنبه) در تلفظ عربی باموق. ـ Gündüzگوندوز (روز). ـ Çeçanistan کشور چچنستان در تلفظ عربی(شيشا نستان یا شيشان). ـ Çay (ڇاي) در تلفظ عربی الشاي.
ـ علاوه بر این (8) حرف صدا دار در زبان ترکی و ترکمنی وجود دارد که در زبان عربی به هیچ وجه یافت نمی شود که به این مورد هم باید توجه ویژه ای بشود چرا که این حروف معنی کلمه را به طور کامل تغییر می دهند و عبارتند از (a , e , ı , i , o , ö , u ,ü ) مثال:
Kır قر یا قرا، به معنی بیرون شهر/ Kir كير به معنى کثیف
Gol گول به معنى گل در ورزش(فوتبال) / Göl گول به معنى تالاب // Gül گول به معنى گـُل/ Gul در زبان ترکی معنی ندارد .
Alآل به معنى بگیر / El أل بمعنى دست // Av اَو به معنى شکار / Ev إيو به معنى خانه
Koş كوش به معنى تند راه برو، حرکت کن / Kuşقوش به معنى پرنده // Uçاُوڇ به معنى پرواز/ Üç أُڇ بمعنى سه.
Olum +lu أولوملو به معنى کار مثبت / Ölüm أُولم به معنى مرگ.
نکته دهم:
در بین نامهای ترکی نامهایی هستند که این نامها از ترکیب دو کلمه تشکیل شده اند مثل: عمر فاروقÖmer Faruk ـ أبو بكر Abu Bekir ـ محمد عليMuhammet (Mehmet) Ali ـ محمد حسام الدينMuhammet (Mehmet) Hüsamettin ـ مصطفى أحمد Mustafa Ahmetـ محمد أمينMuhammet (Mehmet) Emin ـ علي جان Alican ـ يونس أمرهYunus Emre ـ اسماء نورEsmanur ـ أم كلثومÜmmükülsüm ـ خير النّساءHayrulnisa ـ گول فيدان Gülfidan(غنچه) ـ عائشة (عايشة) گول Ayşegül ـ عائشة نورAyşenur ـ فاطمه نورFatmanur ـ أم خان (به معنی مادر خان)Ümmühan ومانند آن.
نکته یازدهم:
نیز در زبان ترکی لقب های زیادی وجود دارند،و در حال حاضر این لقبها بیشتر کاربرد اسمی پیدا کرده اند .لقبها عموماً از موارد زیر تشکیل می شود:1- از نامهای جانوران و پرندگان. 2- از نامهای گلها و شکوفه ها و میوه ها 3- از نامهای حرفه ها و شغل ها 4 – از نامهای شهر ها و روستا ها 5- از نامهای فلزات 6- از نامهای قدیم ترک 7 – از نام پدر بزرگ + لفظ اوغلو و مانند آن. مثال:
شاهین) .Şahin ـ كارتال (عقاب) .Kartal ( ـ قزانجي (فروشنده یا برّاق کننده دیگ) .Kazancı ـ ترزي (خياط)) .Terzi rـ ڇاقماقڇي (فروشنده یا سازنده فندک) .Çakmakçı ـ باش بوغ (فرمانده رئیس ) .Başbuğـ مندرس (آبگیر آبشار ).Menderes ـ بطّال.Battal(قهرمان) ـ أردوغان (پسر شجاع).Erdoğan ـ ڇاقر (]چشم آبی ـ باي قال، باي كال (اسب وحشي) .Baykal ـ كورت (گرگ).Kurt ـ قوج (قوچ) .Koç ـ أرقوج (مرد قوی، بزرگ ) .Erkoç ـ بلوط (ابر) .Bulut ـ كِراز (گیلاس) .Kiraz ـ جَم (جمع یا گرد هم آیی) .Cem ـ بياض "بياز" (سفید) .Beyaz ـ أق (سفید ) .Akـ قارا (سیاه).Kara ـ أق يول (راه درست) .Akyol ـ إينونو (لقبی است برای رئيس جمهوري تركيه) İnönü.ـ شان (شهرت، برتری)
نکته دوازدهم:
در زبان ترکی نامهای اسلامی کاربرد گسترده ای دارند که در اینجا نیازی به یادآوری آنها نمی بینم چرا که این نامها در بین مسلمانان بسیار معروف هستند.مثل:نام پیامبران ،اولیاء الله، اصحاب پیامبر، خلفای راشدین و اسماء الله چه با سرآغاز عبد و حمد و چه بدون آنها مثلاً عبد الغفار یا غفار.
-- لقبهایی وجود دارند که از عهد سلجوقی برجای مانده اند و از ترکیب کلمه ای با کلمه (الدین) ساخته شده اند و امروزه به عنوان اسم کاربرد بسیار دارند،مانند سیف الدین،حسام الدین و....
در اینجا در حد توانایی خود سعی خواهم کرد نامهای ترکی را بر اساس حروف ابجد توضیح دهم
باب اول (نامهای مردانه)
نامهایی که با الف آغاز می شوند :
آدم Adem ـ إسماعيل İsmailـ أحمد Ahmetـ أنورEnver ـ إحسانİhsan ـ أمره (عاشق) Emre ـ أمرح (موسیقیدان، رّقاص) Emrah ـ أورخان (حاكم، استاندار)Orhan ـ أنيسEnis ـ أيوبEyüp ـ إلهانİlhan خان مردم ـ أُفُقْUfuk ـ اَرْطرغول (تمیز،دل، راستگو وشجاع)Ertuğrul ـ آگاهْ،) Agah ـ اَرْجومَندْ (ارجمند ) Ercüment ـ أرجان (درست، زنده) Ercanـ إلهاميْ (منسوب به الهام ) İlhami ـ أُسامه Usame (شیر درنده ـ أُغوز (پاک، خوش اخلاق) Oğuz ـ إبراهيم İbrahimـ اَديبْ Edipـ أُومود (امید) Umut ـ أُوميد (امید
) Ümit ـ اَنَسْ Enesـ اَيْدِنْ (نورانی) Aydın ـ اَرْدالْ (مرد تنها) Erdal ـ أُونال (پیشوا، رهبر) Ünal ـ اَرَنْ (از جان گذشته در راه خدا) Eren ـ اَرْكانْ (شجاع، دارای اعتماد به نفسErkan ـ أي تكين ( منشأ خیر همچون ماه، تنها همچون ماه ) Ay tekin ـ إلْكَرْ (نامی است به اولین فرزند پسری که به دنیا می آید ) İlker ـ أميرهان (حاكم) Emirhan ـ أميرEmir ـ أفكان (کسی که زیاد می گرید و ناله می کند ) Afgan ـ أُولجاي (شانس) Olcay ـ أُوزكان (خون خالص) Özkan ـ أوزگه، دیگر ) Özge ـ أُوندرْ (رهبر ) Önderـ اَنْدَرْ(نادر) Enderـ اَرهان (حاكم عادل) Erhan ـ إلياسİlyas ـ آليزة (نوعی باد ـ اِشِن (شعاع نور ) IŞIN ـ آتاش (دوست ) Ataş ـ آتيلا (حاكم هون)Atilla ـ أبو ذر (دارا ، ثروتمند، صاحب طلا) Abuzer ـ أنگين (زمین پست ) Engin ـ أسعد (خوشبختی زیاد و شادمانی ) Esat ـ أرِج (صلح، هر چیزی که باب دل انسان باشد) Arıç ـ أوكتاي (سر نیزه اجداد) Oktay ـ أورال (کنترل ، تصرف یک سرزمین ) Oralـ أونور (افتخار ،غرور، ، إحترام) Onur ـ أوزجان (دوست صمیمی) Özcan ـ اُونال (مشهور، معروف) Ünal ـ أورال ( رودخانه ای که به دریاچه حضر موت می ریزد) Ural ـ أوغوز (درست،نیرومند، یک دوست با قلبی پاک) Oğuz ـ اوغوز هان (حاكم نیرومند )Oğuzhan ـ اوغور (شانس ،فال نیک) Uğur ـ أيواز: زوج، خوش تیپ، تاس)Ayvaz ـ أمر الله Emrullah ـ أولجان (دوست صمیمی باش) Olcanـ أدهم (سیاه، گونه ای از اسب) Edhem ـ أردم (خوش اخلاق ،با فضیلت، فروتن) Erdemـ اَورن (فَلك، موجودات)Evren ـ أُسامة (نامی برای شیر)Üsame ـ أخي،Ahi برادرم.
ب-نامهایی که با حرف ب آغاز می شوند:
بَهادر ( شجاع،دلیر) Bahadırـ بلآبان (گونه ای از پرندگان گوشتخوار)Balaban ـ باران Baranـ بارِش (صلح،آشتی) Barışـ بارلاس (جنگجو) Barlasـ باتوهان (قوي) Batuhanـ باتوراي (شجاع همچون برق)Baturay ـ بايار (بلند ) Bayarـ با يزيد (نام حاکمان عثمانی)Beyazıt ـ باي هان (ثروتمند) Bayhan ـ باي سال (مشهور) Baysalـ بهجت (سرور)Behçet ـ بكتاش (هم صحبت، عزيز)Bektaş ـ بندر Bender ـ بَرْكه (أثر) Berge ـ بركين (قوي)Berkin ـ پرك (محکم، قوي) Perk ـ بيجان Bican ـ بيلآن (سنگهای قیمتی)Bilan ـ بُولَنتْ ( بلند)Bülent ـ بيراند (یک سوگند)Birant ـ بيركان (آتشفشان)Birkan ـ پولات (فولاد، قوي) Polat ـ بارباروس (لقبی است که اروپائیها به حاکم خير الدين دادند) Barbarosـ بحريBahri (دریایی ـ بدري،پیش گیرنده در مسابقه Bedriـ بُنيامين Bünyemin ـ بَهاء،خوشگل Bahـ بُراق (حالت روانی برای شخص ، نام اسب رسول (ص) Burakـ بِلال Bilal ـ براءة Beraatـ برهانBurhan ـ بختيار ،) Bahtiyarـ بصري (کسی که می بیند و آگاه است) Basri ـ بايرام (عيد)Bayram ـ بَشر Beşer ـ باشاران (موفق) Başaranـ بهيج (شادی سرور) Behiç ـ بهزاد Behzad ـ بكَرْ (قوي، محکم) Beker ـ بَركان (درخشان) Berkan ـ بَسيم (خندان) Besim ـ بيراند ( یک سوگند) Birant ـ بِشْر (مژده دهنده، محبوب) Bişr ـ بُوراي (انسان کامل، شّجاع) Boray ـ بَيهان (کسی که راز پنهانی ندارد) Beyhan ـ بيرجان (دوست صمیمی، عزيز) Bircan ـ باقي Baki ـ بُراق (نام اسب پیامبر که با آن به معراج رفت) . burak
ادامه دارد
از نظرات و پیشنهادهای سازنده شما استقبال می کنم